ریحانه ساداتریحانه سادات، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
زهرا سادات طباطبایی یزدیزهرا سادات طباطبایی یزدی، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

دختر مهربون من

حسودی به یک شی بی جان مگر میشود؟

حسودی به یک شی بی جان مگر میشود؟ حالا که شده. دخترم وقت خوابش رسیده کمی گریه برای پدرش میکند که بریم بابا بعد بلاخره راه تختش را در پیش گرفته وبا کلی آه وناله به آن رسیده حالا وقت لالایی وقرآن است من را صدا میکند من شروع به خواندن می کنم دیگر چشمانش گرم شده به من می فهماند که تو هم بخواب پیش من ،دراز می کشم بعد مرا به آن طرف تر می راند وعروسک زشت خرابش را در آغوش میکشد واز من می خواهد روی آن نیز پتو بکشم ومن در آن لحظه در اوج حسرت وحسادت ،به یک عروسک بی جان از همه جا بی خبر، آرزو می کردم ای کاش الان گردن من زیر دست های کوچک نرمت بود. هر چند به بابایی هم کم حسودیم نمی شود وقت و بی وقت  سراغش را می گیرد 3 نیمه شب گرفته تا7 صبح تا هر لح...
4 خرداد 1392

دخترم کدبانو شده

دارم لباسارو از توی ماشین لباس ش  پهن میکنم وسط کار رفتم یه دقیقه بعد برگشتم می بینم یه عالمه لباس ی ریحانه پهن با خودم میگم من که لباسای این ونشستم اینا چیه که دیدم داره بازم میاره لباس پهن کنه خانم رفته سر دراور لباسای کشورو آورده داره پهن میکه یه کشو تموم شده رفته سراغ کشو بعدی حالا تو این هاگیر واگیر اول باید سر خانم و گرم کنم از اینکه کارشو خراب میکنی ناراحت نشه ازطرفی حس مسولیتش خدشه دار نشه ازیه طرف لباسای خانم و جم کنم بعد لباسا رو پهن کنم حالا خودت فکر کن تکلیف غذای رو گاز چی بشه خوبه..بچه داری یه دیگه این روزام وقتی میگذره تبدیل به خاطره میشه به امید اون روز البته هنوز مطمین نیستم.دوست دارم اون روز بیاد یا نه. ...
4 خرداد 1392

اولین نوشته

مادرانه هایم را برایت مینویسم از خاطراتت با رنگ های مختلف . امیدوارم همیشه زندگی شاد و سبزی داشته باشی مینویسم از تو برای تو.
4 خرداد 1392

وبلاگ نویسی بعد از توئیتر و فیس بوک

تا الان توی فیس بوک  هر لحظه گزارشای شیرین کاریای تو رو میدادیم دلیل این کارمونم این بود که چون بابایی یه سیستم خیلی راحت درست کرده بود که من اس ام اس می کردم و میرفت توی توئیتر و فیس بوک اکانت دختری. اما از حالا به بعد دیگه میخوایم اینجا بنویسیم.  وبلاگ برام آرامش بخش تره. توضیح بیشتری هم نمی تونم بدم چون خودت اگه درک کنی درک می کنی اگرم نه هر چی فلسفه ببافم فایده نداره.  الان هم وبلاگ خوندن برام آسونه و هم وبلاگ نوشتن. اصلا قبل از این ها وقتی برای سر خاروندن هم نداشتم. ولی الان ریحانه نزدیک دو سالشه و منم درسم تموم شده و .... روزی هزار بار میگم چقدر حس خوبیه که دیگه درس ندارما. ولی در عین حال دلم هم ...
3 خرداد 1392